رمز و راز تاریخ ایران باستان در معبد «اسپاخو»
تاریخ انتشار: ۲ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۳۷۵۳۹۲
به گزارش خبرنگار ایرنا، نوروز و هوای مساعد و بهاری اش که سر می رسد، آتشکده اسپاخو، کهنترین سازه در شهرستان خوش آب و هوای مانه وسملقان خفته در در ۱۱۵ کیلومتری جاده بجنورد گلستان و ۶۵ کیلومتری غرب شهر آشخانه مسافران و طبیعت گردان را به سوی خود فرا می خواند.
دهکده تاریخی اسپاخو که آتشکده اسپاخو در آن است، در بلندای تپه و در دامنه جنگل های کاج و سرو قرار دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این دهکده تاریخی، در مسیر استان های شمالی به مشهد مقدس واقع است و این امر ظرفیت مناسبی برای توسعه گردشگری فراهم ساخته است.
آتشکده سنگی و منحصربفرد اسپاخو، مانده از عهد ساسانی هنوز پابرجای ایستاده است تا مسافران را به سفری تاریخی ببرد.
از این آتشکده به عنوان معبد، کلیسا و پرستشگاه نام برده می شود.
به باور کارشناسان؛ استفاده از کلمه معبد برای این بنای تاریخی چه از نظر باستانشناسی وچه از نظر قدمت بنا نمی تواند صحیح باشد زیرا معبد واژه ای عربی است.
از اسپاخو به عنوان کلیسا نیز یاد می شود، اما کارشناسان می گویند که این یک باور عامیانه است و هیچگونه سندی مبنی بر حضور اقوام مسیحی در آن منطقه نیست و بر این اساس این بنای سنگی به عنوان آتشکده و پرستشگاهی برای برافروختن و پرستش آتش بوده است.
بنای سنگی آتشکده اسپاخو ترکیبی از یک ایوان با پلان چهارگوش، تالار و یک اتاق چهار گوش در قسمت شرقی است که ایوان آن به وسیله دهلیز به اتاق قسمت شرق ایوان مرتبط است.
این بنای سنگی در شمار ۱۵۰ اثر خراسان شمالی به ثبت ملی رسیده است.
ویژگی های موجود در معماری و کاربرد مصالح، استفاده از سنگ، تیر و شیوه طاقسازی و قوس های طاق ها نشان گر این است که این اثر مربوط به دوران اوایل ساسانی و حداکثر اوایل اسلام تا عصر آل بویه است.
پوشش سقف این بنا نیز به صورت گنبدی از نوع پوشش های نیمکره و قابل مقایسه با گنبد چهار طاق های ساسانی است.
در دیوار غربی بنا محرابی قرار دارد که بدون تزیین است و در ۲ طرف محراب از هر دو قسمت دو تاقچه و در دیوار شرقی نیز دو تاقچه دیده می شود.
این بنا شامل سه ورودی و خروجی است که می گویند نشانگر نماد رستگاری اصول زرتشت با محور " گفتار نیک ، کردار نیک و پندار نیک " است.
در ۲ ضلع شمالی و جنوبی این بنا نیز ۱۸ منفذ مقابل یکدیگر وجود دارد که نماد "امشاسپندان" یا همان خدایان خیر و شر در مذهب زرتشتیان است.
با توجه به نحوه کاربرد مصالح به ویژه استفاده از سنک، تیر، شیوه تاقسازی و قوس های تاق ها نتیجه گرفته می شود این آتشکده مربوط به دوران اوایل ساسانی و حداکثر اوایل اسلام تا عصر آل بویه بوده است.
بناب ر نظر دست اندرکاران حوزه میراث فرهنگی؛ کلمه اسپاخو از واژه پهلوی (هسپ)، (اسپ) ریشه گرفته که به مرور زمان اسپ به اسب تغییر یافته و کلمه اسپاخو نشان دهنده این است که در زمان های دور در این محل اسب های وحشی وجود داشتند که اهالی آن ها را رام کرده و پرورش می دادنند.
ورودی اصلی آتشکده، به شکل ایوانی بلند با قوس گهواره ای ساخته شده که گنبد خانه در سمت غرب آن تعبیه شده است و در دیوار های شمالی و جنوبی این آتشکده ۹ طاقچه کوچک به شکل مستطیل با ابعاد ۳۰ الی ۴۰ سانتی متری قرار دارد که قسمت فوقانی این طاقچه ها با سه تیر چوبی محکم از درخت ارس پوشیده شده است.
یک گورستان اطراف این بنا وجود دارد که شیوه دفن و مقبره سازی با نحوه تدفین مسمانان متفاوت است و قبرها به صورت خانوادگی در کنار یکدیگر قرار گرفته اند و این نشان می دهد که اقوام خاصی از زرتشتیان در این مناطق زیست می کردند و این بنا مربوط به آن ها است.
روستای اسپاخو علاوه بر آتشکده، خرابه های حمام اسپاخو را در خود جای داده است، این حمام در حاشیه غربی روستا و در جنوب بنای آتشکده است.
خرابه های این بنا با سطح زمین های کشاورزی یکسان است، گنبد و پوشش حوضخانه آن فرو ریخته است.
شهرستان ۱۱۰ هزار نفری مانه و سملقان در ۴۵ کیلومتری غرب بجنورد واقع شده است که ۲۵ اثر تاریخی دارد که ۱۰۰ اثر آن ثبت ملی شده است.
تاکنون ۷۴۳ اثر خراسان شمالی در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است که از این تعداد، ۵۲۳ اثر تاریخی، ۵۴ اثر طبیعی، ۱۰۹ اثر ناملموس، ۲۵ اثر منقول تاریخی و ۳۲ پرونده میراث ناملموس نیز با بهصورت مشترک در حیطه خراسان ثبت شده است.
استان خراسان شمالی با داشتن هزار و ۲۰۰ اثر تاریخی شناسایی شده در شمال شرق کشور قرار دارد.
استانها خراسان شمالی ۰ نفر برچسبها بجنورد گردشگری اداره کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری خراسان شمالی خراسان شمالی مانه وسملقان پروندهٔ خبری سفر به تاریخ در دیار فرهنگ هامنبع: ایرنا
کلیدواژه: بجنورد گردشگری اداره کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری خراسان شمالی خراسان شمالی مانه وسملقان بجنورد گردشگری اداره کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری خراسان شمالی خراسان شمالی مانه وسملقان خراسان شمالی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۷۵۳۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سخنی در باب محتوای «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی/ تحریف تاریخ به شیک ترین شکل ممکن
به گزارش قدس آنلاین، سالهاست دربارۀ اهمیت اینکه سینمای ایران، پا در گام همکاری با کشورهای دیگر بگذارد و به بازارهای فرهنگی فرامرزی بیندیشد، نوشتهایم و بحث کردهایم و اینک فیلمی روی اکران است که با همه فراز و نشیبهای حقوقی و فنی، بالاخره توانسته است این سد را بشکند و با سینمای ترکیه به عنوان یکی از پررونق ترین و جدی ترین بازارهای هنری منطقه، با حضور بازیگران و عوامل فنی برگزیده دو کشور همکاری نسبتاً موفقی داشته باشد. دومین جنبۀ اهمیت این فیلم، این است که دربارۀ شخصیتها و چهرههای مهم فرهنگی کشور ما ساخته شده است. ساختن فیلمی پرفروش که تماشاگران را با زندگی شخصیتهای مهمی چون مولانا و شمس تبریزی آشنا کند، یکی از غفلتهای سینمای ایران در همه سالهای اخیر بوده است که این مهم هم انجام شده است و از این منظر باید به حسن فتحی و تیمش تبریک گفت.
چالشی مهم در برابر فیلمهای تاریخی
ساختن فیلمی که از یک سو به گذشته و تاریخ واقعی بپردازد و از سوی دیگر برای مخاطب کشش داشته باشد، به راستی کار سختی است. فیلمهای تاریخی ما معمولاً به ملغمهای از جملات ادبی، پند و اندرز و آواز خوانندگان تبدیل میشود و داستان ندارند. برای همین است که سختی انتخاب قصهای برای آشنا کردن مخاطب با تاریخ، در سینما و بخصوص سینمای ایران صدچندان است. در این گونه فیلمها، دخیل کردن تخیل و ساختن شخصیتها و مکانهای خیالی برای جذاب کردن داستان یک چالش مهم است و به همین دلیل است که بیشتر فیلمها و سریالهای ایرانی که درباره تاریخ گذشته سرزمین ما ساخته میشود، به تحریف تاریخ (هر کدام در حد و حدودی متهم هستند.) در اینجاست که اهمیت تحقیق و بهرهمندی از آثار کسانی که با متون و رویدادهای تاریخی آشنا هستند، بیشتر میشود. در مورد مولانا و شمس دست ما برای آگاهی از رویدادهای زندگی، شخصیت و تفکرات آنان بسته نیست. اگرچه هنوز برای پژوهش درباره آنها و دوران پرفراز و نشیب زندگیشان، راههای نپیموده زیاد است اما حداقل میتوانیم به برخی کتاب ها وپژوهش های صورت گرفته اعتماد کنیم و از نوشتههای کسانی چون دکتر زرین کوب بهره ببریم. برای انتقال مفاهیمی که مولانا و شمس دربارۀ آنها سخن میگویند، به آثاری نیاز داریم که نه تنها درباره ویژگی ها و دوره های زندگی آنها سخن میگوید، دوران تاریخی آنها را به خوبی میشناسد، جریانهای معارض فکری و عرفانی موجود را بررسی کرده و برای مخاطب به خوبی روشن میکند که اهمیت کاری که مولانا کرده است، چیست. کتاب هایی مانند «پله پله تا ملاقات خدا» که هم روایتی داستانی دارد، هم زبانی ساده و هم از نظر استناد تاریخی شبههای در آنها نیست.
یک شمس تبریزی مهربان
تیم تولید «مست عشق» به جای اینکه به این روایت درست، پژوهشمند و جامع نگر از داستان مولانا و شمس توجه کند، روایتی از زندگی این دو شخصیت به دست داده است که بیشتر با خوانش ترکیه از مولانا تطبیق دارد. خوانش رایج در ترکیه امروز که اوج آن را در «ملت عشق» الیف شفق(شافاک) میتوان دید، مولانا و شمس را از بستر تاریخی و مفهومی خود خارج میکند و به آنها چهره دو مرد سکولار رمانتیک میدهد که همه چیز را در عشق و مهربانی میبینند، با مذهبیها در جنگند و جانشان را در این راه میدهند و نتیجه همه مبارزه هایشان میشود رقص و سماع ( که البته در تیتراژ فیلم به سما تبدیل شده است!). این خوانش هم امروزی است، هم خطری ندارد و هم مولانا و هر شخصیت تاریخی دیگر را به یک سوژه خوب برای تبدیل شدن به یک جاذبه گردشگری و منبعی برای پول درآوردن تبدیل میکند. شمس و مولانای «مست عشق»از همین جنسند. این تحریف در شخصیت شمس تبریزی شدیدتر است. آنچه ما از گفتههایی که از او باقی مانده است و نوشتهها و گفتههای دیگران و اسناد تاریخی درباره شمس میدانیم، با موجودی که در این فیلم به تصویر کشیده شده است، بسیار متفاوت بوده است. به یاد داشته باشیم که شمس شخصیتی تندخو، آشفته و البته مغرور بوده است. شاید آنهایی که «مست عشق» را دیدهاند تعجب کنند اگر بدانند در داستان ازدواج او با دختر خواندۀ مولانا، کیمیا خاتون، دخترک از ابتدا این ازدواج را خوش نمیداشت و هرگز دلش با شمس که چهل سال از او بزرگ تر بود و شخصیتی بی ثبات داشت، صاف نشد و البته اینکه بنا بر برخی روایتها متهم اصلی مرگ یا بهتر بگوییم قتل این دخترک بی نوا همین شمس تبریزی است.
جلالالدین محمد تهرونی
برای داستانی کردن تاریخ و تبدیل آن به یک قصۀ جذاب، یکی از راه ها این است که وقتی قصهای جذاب نداریم، از دل واقعیت های تاریخی قصهای بیرون بکشیم و «مست عشق» هم همین کار را کرده است؛ خلق یک داستان معمایی و پلیسی دربارۀ مرگ شمس تبریزی. این تهمید البته داستان را جذاب کرده است و مخاطب را به دنبال خودش میکشد اما تاریخ را به شکل عجیب و غریبی به شکلی در میآورد که کارگردان و نویسنده دلشان میخواهد. برای مثال وقتی یک کارآگاه برای حل ماجرای گم شدن شمس خلق میکنیم، او باید وظیفه خودش را به پایان برساند و در «مست عشق» سرنوشت شمس تبریزی روشن میشود اما سوال اینجاست که اگر همه چیز به همین خوبی و خوشی به پایان رسیده است، چرا مولانا در تمام سالهای بعد از شمس، فراق او را به صورت شعر فریاد میزده و از در و دیوار میپرسیده که شمس کجاست و چه شد؟ مشکل اصلی بیرون کشیدن داستانی از دل داستان شمس و مولانا این است که تاریخ را هم مجبوریم جا به جا کنیم و برای قونیه اداره شهربانی بسازیم که در اوج درگیری سلجوقیان روم با یکدیگر و در حالیکه آنان زیر فشار خردکنندۀ ایلخانان مغول و اختلافات داخلی درحال فروپاشی بودند، نگران درویشی بدزبان باشند که گم شده است، همین جا به جاییهای تاریخی و انتقال دادن گذشتهای دور به امروز، باعث میشود که مولانا هم در کودکی با پدرش با لهجه تهران سخن بگوید!
آرش شفاعی